سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گفتگوی رو در رو...

نظر

 

  چرا آدمها وبلاگ مینویسن؟ نمیدونم!!! بعضی ها عاشقن...بعضی ها افه ی اطلاعات میذارن...بعضی ها حقیقتا انتقال اطلاعات می کنند...بعضی ها علافن...etc اما من چی؟ من عاشق هستم اما وبلاگم مطلب عاشقونه ای نداره!!! من افه ی اطلاعات هم نمیذارم...آهنگ ماهنگ هم واسه دانلود نمیذارم... انتقال اطلاعات هم که نه...به خدا علاف هم نیستم آخه هفته ای یه بار شاید آپ کنم... پس من چی؟ جزو کدومها هستم؟ اونهایی که نیستن؟ یا هستن؟


نظر

 

  یه زمانی بود که من و دوستم میگفتیم چه کلاسی داره آدم تو اوین زندانی سیاسی باشه! البته اون میگفت! من فقط سر تکون میدادم.

 الان داشتم فکر میکردم اگه اینجا بود و میدید که ازین همه سایتی که امروز صبح کله سحر رفتم نصفش فیلتر شده می گفت چه کلاسی داره آدم وبلاگ یا سایتش فیلتر بشه! البته به خاطر دلایل سیاسی! نه! به خاطر  اضافیه..به دلایل سیاسی!     


نظر

 

    I just feel strange!

       احساس بیگانگی می کنم، با همه چیز، با خودم، با خانواده ام، دوستانم، همه و همه انگار که با من غریبه اند یا بهتر بگم من با آنها غریبه ام. حس می کنم که به جمع آنها هیچ وابستگی و ارتباطی ندارم. حس می کنم این تنها به واسطه ی سنتها و رسوم است که با آنها هستم و گرنه هیچ راهی بین من و آنها نیست. کارهایشان، حرفهایشان و احساساتشان نسبت به همدیگر برایم عجیب و گاهی جالبه اما خود من؟  گاهی اعمال آنها را تکرار می کنم چون باید چنین کنم و درین لحظه هاست که میفهمم حتی خود من هم با من واقعی ام غریبه است.

       احساسات گنگی این روزها دور و برم را گرفته.احساساتی که درکشان نمی کنم که چه می گویند و چه می خواهند...مثبت نیستند اما منفی هم...نمی دانم شاید هم باشند.

 Just try to get rid of them!