بين زن لخت و زن بسته بندي شده مورد علاقه شما ، حد وسطي وجود دارد که من به آن مي گويم انسان .
بيخود تقلا نکن! زن محجبه شما هيچ فرقي با زنان فيلمهاي پ و ر ن و مانکنهاي تبليغات تلويزيوني و ملکه هاي زيبايي ندارد.از هر طرف بهش نگاه کني همان است! هر دو هويت پيدا مي کنند با بدنشان و فقط بدنشان.هر دو ساخته شده اند براي لذت بخشيدن به مردان!و تنها کارکردشان همين است.
بله من اصلا نمي توانم درک کنم چطور مي شود هم کالاي جنسي بود و همزمان دانشمند هم بود؟آخر من تا به حال وسيله جنسي نديدم که مثلا بتواند مسايل جوامع مدرن را حلاجي کند!!!
بعد شما مثلا تصور کن يک زن محجبه که شيميدان برجسته اي هم هست.به محض اينکه شوهرش اراده کند ايشان بايد کار تحقيقش را رها کند و از شوهر تمکين کند! خنده دار است واقعا.شما دو چيز متناقض را سعي مي کنيد با هم جمع کنيد. بدتر زنها را گيج مي کنيد.بگذاريد هر کس با کالاي جنسي بودن راحت است، کالاي جنسي شود و هر کس مي خواهد انسان باشد انسان باشد. انساني داراي اختيار و آزاد.انسان نرمالي که در محيط کار لباس رسمي مي پوشد و هنگام تن زدن به آب دريا لخت مي شود.و وقتي هم هوا گرم باشد"طبيعتا" لباسهايش کم مي شود.
و آن طرف کالاي جنسي که همواره مواظب است مقداري از مچ دست يا چند تار مويش در معرض ديد مرد غريبه قرار نگيرد!! با وسواسي کشنده!
ببين سرکار خانم! قرار نيست ما از يک چاه مردسالاري خارج بشويم و خودمان را پرت کنيم در يک چاه مردسالاري ديگر...در غرب هم از زنان سوء استفاده مي کنند و در شرق هم....منتها در غرب تو مي تواني شان خودت را حفظ کني و مانکن و عروسک سرمايه داري نشوي...و با استفاده از قوانين برابري که هست جايگاه خودت را از يک عورت بي اختيار به يک انسان نزديک کني.چيزي که هرگز در ايران ممکن نيست.و همين حجاب اجباري مثل يوغ بردگي(بردگي جنسي) بر سر ماست و قوانين نابرابر در برابرمان.
اين همه زن درست و حسابي که در غرب وکيل و وزير و رييس اند...يا يک شغل معمولي دارند ولي برده صنعت مد و زيبايي هم نيستند.شما قدم که به خيابانهاي همان غرب بگذاري از اين زنها زياد مي بيني. و زنهاي اغواگر فيلمها و س ک س ي تبليغات را کمتر مي بيني.اتفاقا من زنهايي که فقط در فکر آرايش و زيبايي هستند را بيشتر در خاورميانه مسلمان مشاهده کردم تا غرب.
هر چند اول بايد بپرسيم کدام غرب؟ امريکا؟ آلمان؟ سوئد؟ سوييس؟ اينها هر کدام با ديگري زمين تا آسمان فرق مي کند.والبته که مردسالاري تاريخ طولاني اي دارد و مدتها وقت لازمه تا آثارش در همه عرصه ها و جوانب از بين برود.مثلا يک قلم، نود و پنج درصد سرمايه جهان در دست مردان هست و همه اين کمپانيها و کارخانه هاي عظيم در اختيارشان است که براي تبليغ کالاهايشان از جسم زنها سوء استفاده مي کنند ...راه زنها هم خزيدن در زير چند متر پارچه و تمکين از شوهر و منفعل و خاموش بودن،نيست بلکه در صحنه بودن و به جيب زدن پولهاي بيشتري است تا بتوانند اين مردان سرمايه دار جهنمي را سر جايشان بنشانند.يک وقتي ديگران تو رو عورت فرض مي کنند يه وقتي خودت هم اين موضوع رو قبول و تاييد مي کني.بين اين دو تا فرق از زمين تا آسمانه. پذيرفتن حجاب يا برهنگي يعني قبول اين نگاه مردسالار و ابزاري از طرف زن مربوطه! و اصلا فکر نکنم در اين مورد زنان محجبه فرقي با زنان مانکن داشته باشند!!من گاهي تو خيابون که راه ميرم با نگاه کردن به زنهاي محجبه و مانکن خنده ام مي گيره. انگار هر دو گروه با وجود نفرتي که از هم دارند عمله بي جيره مواجب مردسالاري هستند.
عجب...فقط يک نکته...حجاب جلوگيري از ابژه جنسي شدن زنان نيست.(چرا خودتان را گول مي زنيد؟!) بلکه خود مهر تاييدي است به کالاي جنسي بودن زن...و بعد از اين مهر تاييد، عمليات مخفي کردن تمام اندامهاي زن شروع مي شود ...که حالا تا کجايش عورت است و بايدپنهان شود.گردي صورت بيرون بماند و کف دستها يا کلهم بايد برود توي کيسه! به قول برخي علماي شيعه، زنها عورتند...يعني کل سرتاپايشان ،کاملا محترمانه، عورت تشريف دارد(شان زن رو ببين و حظ کن!)...هر کس حجاب مي گذارد همچين توهيني را با آغوش باز قبول مي کند...مي خواهد زني استراليايي باشد يا ايراني...ساده لوح و ابله در جهان کم نيست...
و راستش من تا به حال عورتي فرهيخته و فرزانه نديده ام و نمي دانم وقتي مي گويند زن محجبه باشد و مثلا دانشمند هم باشد يعني چه؟ اصلا قابل درک و فهم نيست برايم.خوب عورت کارش معلوم است ديگر...مختص مسايل جنسي است...مگر عورت، دانشمند و فرهيخته هم مي شود؟!!!