در جواب نظرات سعيده خانم عرض کنم :
بين دو چاه مردسالاري که نام برديد يعني زن لخت (وبرده صنعت مد) و زن با حجاب بسته بندي شده عورت وار طيفي وسيع وجود دارند. حداقل در انگليس که من مدتي در آن زندگي کردم به قول شما " زن درست و حسابي که در غرب وکيل و وزير و رييس اند...يا يک شغل معمولي دارند ولي برده صنعت مد و زيبايي هم نيستند" زياد ديده ام اما همين زنان هم حتما در مقاطعي از زندگي يا در روزهايي از هفته يا ساعاتي از روز اغوا گر ميشوند و به قول شما با بدنشان هويت پيدا ميکنند. اکثر همان وکيلان يا رييسان يا شاغلان معمولي در غير از ساعت کار بلوزي ميپوشند که مطمئن باشند نصف يا يک سوم سينه شان بيرون است يا دامني مي پوشند که مطمئن باشند با آن بخش کم يا زيادي از رانشان هويداست. تازه آخر هفته ها که ديدني تر هم ميشوند. پس هيچ کدام از زنان غربي هم با معيار انسان بودن شما صد در صد انسان نيستند و همه گاهي در فضاي عمومي کالاي جنسي ميشوند و مدام هم از طريق رسانه هاي جمعي و تبليغات و ...ياد مي گيرند که چطور س ک س ي تر بنظر آيند...
اما در سر ديگر طيف هم تنوع زياد است. بعضي هنوز واقعا کالاي جنسي و ابزار مردند و به اجبار و بدون تفکر زير چادر و رو بنده اند که اين عده امروز و حداقل در ايران بسيار محدودند و عده زيادي هم هستند که با انتخاب خود با حجابند .
من حجاب اجباري را قبول ندارم و چادر را هم تنها نوع حجاب نمي دانم اما مثال شما از " زن محجبه که شيميدان برجسته اي هم هست.به محض اينکه شوهرش اراده کند ايشان بايد کار تحقيقش را رها کند و از شوهر تمکين کند!" را اصلا واقعي نمي دانم زيرا چنين زن عاقل و تحصيل کرده و فرهيخته اي حتما با مردي واقع بين و منطقي ازدواج مي کند و چنان مردي هم قطعا همچين رفتار و فکر مسخره اي نخواهد داشت. به اين ترتيب تناقضي در فرهيخته و محجبه بودن زن نيست...
نکته مهم اينکه کلمه عورت براي زن در متون قديمي وجود داشته و بار معنايي آن با امروز بسيار متفاوت بوده است.