• وبلاگ : گفتگوي رو در رو...
  • يادداشت : درس اين روزها
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام مامان سوده عزيزم
    سلامتي؟ همه چي رو به راهه؟!
    به به ديگه انتظارها داره به سلامتي به پايان مي رسه
    من منتظر خبرهاي خوشت هستم.
    ان شاالله به خير و خوشي و سلامتي همه چيز پيش بره...
    پاسخ

    سلام عزيزم.الحمدلله.بله ديگه آخراشه.برام دعا کن
    يا صاحب الزمان.


    به ما هم سري بزنيد...
    سلام بر مامان سوده عزيز
    خوبي؟ پس اين دسته گل شما کي به دنيا مياد؟

    من هم گاهي، فقط گاهي به اين فکر مي کنم که کاش منتظر واقعي بودم. اما چند باري هم بوده که عجيب دلتنگ امامم شدم...عجيب دلم ميخواست پرده هاي مادي از جلوي چشمانم کنار ميرفت و حضور امامم رو درک مي کردم. انسان مادي که باشي مثل من، به حضور فکر مي کني نه ظهور...
    پاسخ

    سلام عزيزم. مياد حالا چه عجله ايه؟ موافقم مشکل ما اينه که خيلي مادي هستيم.
    + مائده 

    خيلي قشنگ بود عزيزم.

    منم تا حالا خيلي وقت ها که منتظر کسي بودم به اين موضوع فکر کردم.

    بارها گفتم اگه اينقدر که ما منتظر بعضي کسا و بعضي چيزا هستيم، اگه نصفش رو منتظر امام زمان (عج) بوديم، خيلي وقت پيش ها ظهورشون اتفاق مي افتاد.

    پاسخ

    اوهوم.درسته مائده جون. منتظر آقا بودنمون خيلي الکي و شعاري شده.
    + مستفا 
    اشتباهم.
    اشتباهم چون نيستم اوني که اسمم را گذاشته اند. به نکته فراموش شده اي اشاره کرديد.
    نميدانم چه بايد کرد.فقط شنيده ام که به انتظارش بايد ايستاد.نه نشست!
    ممنون از يادآوريتون