سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گفتگوی رو در رو...

 

چند روز پیش کتاب جاذبه و دافعه علی (ع)  اثر شهید مطهری را تمام کردم.
در بخش دوم این کتاب که مربوط می شد به دافعه آن حضرت، جمله ای از شهید مطهری توجه مرا جلب کرد که گفته بودند اگر شخصیت علی (ع) آنطور که حقیقتا بود توصیف شود بسیاری از مدعیان دوستیش، از دشمنان سرسختش می شوند. این جمله در باب عدالت علی (ع) بود و آنجا که با خوارج میجنگد و چنان شجاعتی در این راه نشان میدهد که خود می فرماید به جز من کسی نمی توانست این فتنه را از بین ببرد.
این جملات و این مبحث مرا به یاد جمله ای که در مورد امام زمان(عج) گفته می شود انداخت که می گویند وقتی "او" بیاید  انگار که دین جدیدی آورده و کسی باور نمی کند که او مسلمان است. حتی برخی مراجع حکم به تکفیر او می دهند(همانطور که خوارج به علی (ع) گفتند باید توبه کند.)
این نشان می دهد که چه وظیفه مهمی در قبال شناختن امام زمانمان داریم. از کجا که اتفاقی که برای مردمان دوره علی (ع) افتاد و خوارج را به حقانیت انتخاب کردند، برای ما نیفتد. به نظرم مطالعه ای در باب شناخت خوارج و همچنین در زمینه حقیقت شناسی و حقیقت دین برای این روزهای ما در حد واجب است.

 

با توجه به خصوصیاتی که شهید مطهری در باب خوارج در کتابشان برشمرده اند و نکته ای که خودشان اشاره کرده اند که ممکن است شعارهای خوارج و نام آنها از بین رفته باشد اما روح آن مذهب هنوز وجود دارد و برخی مسلمانان را به آن گرفتار کرده است. مثلا یکی از ویژگیهای آنها پایبندی بسیار شدید به ظواهر اسلام بوده و شجاعتی که در راه عقیده خود نشان می دادند. اما این ظواهر برای آنها در حد همان لایه سطحی باقی مانده و چه فایده که باطنشان فاقد معنویت و روح حقیقی اسلام است. ازین گونه مسلمانان اگر خوب نگاه کنیم دور و برمان کم نیستند و چه بسا که خود ما هم آلوده این افکار و این افراد شده باشیم. انسانهایی مقدس مآب و جانماز آب کش که هرکسی را به غیر از خود کافر و نامسلمان می خوانند و این درحالیست که خودشان هم از همان فهم ظاهری مسائل اسلام جلوتر نرفته اند. ازین افراد من دور و بر خودم دیده ام و میشناسمشان، خود را منتظر واقعی(!) امام زمان می خوانند در عین اینکه قائل به جمهوری اسلامی نیستند. به خاطر چادری که بر سر دارند تمامی غیر چادریها را مانند انسانهایی غیر مسلمان و کافر می نگرند. فقط خودشان را قبول دارند و ادعای برترین مسلمانان بودن می کنند درحالیکه بخاطر همین عقاید پوچشان بین خانواده هایی از افراد فامیل را به هم زده اند و در غیبت کردن از هم حقیقتا کم نمی گذارند. رفتار آنها جمعی از اضداد است. مستحبات دین را در حد واجب انجام میدهند درحالیکه چند برابر آن به مکروهات و گناهان کبیره آلوده شده اند.

باب درد دل اگر باز شود چه چیزها که گفته نخواهد شد، بگذریم.

***

دیشب صحنه ای دیدم که دلم حسابی خنک شد. رفته بودیم پروما مرکز خریدی در مشهد. باتوجه به سابقه اونجا مطمئن بودم که بخاطر تعطیلی بسیار شلوغ و غیر قابل تحمل است و منتظر دیدن قیافه هایی آنچنانی هم بودم. دم در چند دختر که از قیافه های تابلوشان معلوم بود چکاره اند داشتند به حساب خودشان شالهایشان را جلو میکشیدند و مثلا حجاب را رعایت می کردند( یکی نیست به اینها بگوید مگر حجاب فقط به دیده نشدن مو است؟) من تعجب کردم چون میدانستم که اونجا کسی به کسی کاری ندارد .درحالیکه از کنارشان میگذشتیم من به آنها گفتم شئونات اسلامیتون ما رو کشت و رفتیم داخل.اونجا بود که دوزاریم افتاد و دلیل حجاب دروغین آنها را فهمیدم سرگرد نیروی انتظامی ایستاده بود و نمی گذاشت که دخترهای بدحجاب علاف و تنها وارد بشن. اون دخترها که فکر میکردند الان دیگر مشکل منکراتی ندارند میخواستند وارد بشن که سرگرد گفت برگردین که من راتون نمیدم، برگردین هرکار بکنین فایده نداره، تا گشت ارشاد نیومده برین. و اون دخترها به معنای واقعی کلمه سوسک شدن!

آخخخخخخ که چقدر دلم خنک شد! وقتی رفتیم توی پروما دیدم که اونجا خیلی خلوته و دلیلش هم چیزی جز راه ندادن بدحجابها نبود. البته اینطور هم نبود که دیگه همه چادری باشن باز هم بودن افراد کمی تا قسمتی بدحجاب که البته با خانواده و یا شوهر بی غیرتشان تشریف آورده بودن برای فساد فی الارض. 

و من با چشم خودم دیدم دوتا خانم(!) را که وقتی از کنار دوتا پسر فروشنده رد شدند پسرها چنان نگاه خریداری به آنها انداختند که احساس کردم همین الان است که برحسب شغلشان روی آن خانم(!) ها برچسب قیمت بچسبانند. حالا من که پسر نیستم اما به نظرم قیمتی هم نداشتند.تهوع‌آور