سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گفتگوی رو در رو...

 

  دیشب بعد از مدتها در این شهر مقدس ( که هنوز خراب نشده به برکت حضور امام رضا(ع) ) از نمایشگاهی بازدید کردیم که از همان بدو ورود میتوانستی نفس راحتی بکشی و بگویی آخیش! اینجا دیگر خبری از بی حجاب و بدحجاب و روزه خوار و اراذل و اوباش و جوانهای علاف فاق کوتاه پوشیده چشم چران و دختران و زنان بزک کرده و هرزه با مانتوهای تنگ و [بیب] و [بیب] نیست. بله ما دیشب رفته بودیم نمایشگاه قرآن مشهد. بخاطر وسعت نمایشگاه و کمی وقت فقط قسمت کوچکی از نمایشگاه را توانستیم ببینیم  و در همان قسمت کوچک و ورودی و محوطه هم به جرات میتوانم بگویم فقط دو یا سه خانم مانتویی آن هم نه بدحجاب ،که مقید حضور داشتند.

 ازدیشب دارم به این فکر میکنم که چه چیزی باعث شده که بدحجابها همانها که به قول اکثریتشان دل آدم باید پاک باشه(!) جایی دراین نمایشگاه نداشتند؟ نمایشگاهی که حتی ورودی هم نداشت (اینجا نمایشگاهها ورودی میگیرند) وحضور برای همه مجانی بود. در این نمایشگاه حتی غرفه دارها هم بزک کرده با مانتوهای تنگ و کفش هایی با پاشنه های متری و روسری ها و مقنعه هایی جلوه نما، نبودند. بیشتر آنها خانمهای محجبه و چادری و یا آقایان بودند. کاری به موضوع نمایشگاه ندارم که آن خود مقوله جدایی است چه بسا قداست همین قرآن عزیز است که اجازه حضور چنین آدمهایی را در اینجا نمی دهد اما مگر نه اینست که بین همین بدحجابها برخی ادعای نماز خواندن و روزه گرفتن و حتی نمازشب خواندن را هم دارند و درکنار آن دلشان هم پاک است؟ پس چرا دیشب خبری از آنها نبود؟ دیشب تا چشم کار میکرد نمایشگاه پربود از رنگ سیاهی که  به قول آن دوست وبلاگ نویس  چشم آدمهای هرزه را میزد. دیشب تا چشم کار میکرد زنان و دختران چادری جلوی غرفه هابودند به همراه پدران و همسران باغیرتشان که برخلاف آن مردهای به اصطلاح متمدن که توی نمایشگاهای دیگر نمونه های فراوانشان را می بینی افتخارشان چادر مشکی ناموسشان بود نه موهای مش کرده و هایلایتی که به تعبیر پیامبر(ص) بسان کوهان شتر بالای سرشان جمع شده و نه مانتوهای تنگ و نازکی که باز هم به تعبیر پیامبر(ص) گویی برهنه اند. در این نمایشگاه خبری از هیچ بی غیرت و بی ناموسی نبود.

گاهی به این فکر میکنم اگر متدینین و مذهبی ها و باحجابهای ما بیشتر حضورداشته باشند دیگر جایی برای اینگونه انسانهای بی حیا و عفت باقی نمیماند.شاید اگر از همان اولین روزهایی که تعداد اینگونه افراد در مکانهای مختلف اداری وغیره درحال زیاد شدن بود مذهبی ها پا پس نمیکشیدند و از ترس آلوده شدن درخانه نمی ماندند، سکوت نمی کردند و برخورد می کردند دیگر این وضع امروز ما نبود. دیگر این ما نبودیم که امل و عقب مانده خوانده میشدیم بلکه این صفت برمیگشت به همانها که لایقش هستند همانهایی که برهنگی را تمدن می دانند غافل ازینکه اگر تمدن اینست پس حیوانات از همه متمدن ترند!