سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گفتگوی رو در رو...

نظر

   امروز در راه رفتن به مدرسه(محل کارم) از خیابانی رد می شدم که پر بود از ساختمانهای عریض و طویل اداری؛ شرکت گاز، مدیریت شعب بانک فلان، شعبه ارزی بانک بهمان، صنایع معادن و کلی ازین اسمها. چشمم به هرکدام که می افتاد با خودم می گفتم توی این ساختمان ها پره از اتاقهایی که توی اونها کارهای اداری روتینی انجام میشه و هرروزش مثل روز قبل پر از پرونده و کاغذ و فایل و .. است. شاید کم باشند بخش هایی ازین اداره ها و مسئولیتهایی توی این اداره ها که تنوع و خلاقیت و نوآوری توشون باشه. و بعد با خودم تصور کردم که من هم یکی ازین شغلهایی رو داشته باشم که از صبح تا بعدازظهر باید بنشینی توی یک اتاق و یک سری کارهای مثل هم انجام بدی، چه کار فرسایشی و کسل کننده ای. گرچه خیلی ها ثبات رو دوست دارند و از هر تغییری گریزانند.

 من در قسمت پرورشی مدرسه کار می کنم و از همون روز اولی که پیشنهاد این کار بهم داده شد خوشحال بودم که کودک درونم بالاخره جایی برای ابراز وجود پیدا می کنه و خلاقیت خودش رو در قالب رنگ ها و شکل ها و حرکات مختلف به نمایش میذاره اما دریغ که من یک تازه وارد بودم و به من به چشم یک دستیار نگاه می کردند که فقط باید اجرا کنه و اگر اجرا نکرد بازخواست بشه و نظراتش رو سعی کنه برای خودش نگه داره. و این وقتی بدتره که تو نتونی حرفتو بهشون بزنی چون قبولت هم ندارند.

 در دوماه گذشته که بنا به دلایلی مجبور بودم به خونه موندن به کلی همه انگیزه هامو از دست دادم و تصمیم نصفه و نیمه ام رو برای سرکار نرفتن سال بعد قطعی کردم ، من آدم زیر دست دیگران کار کردن و محدود بودن نیستم.

_

چند دقیقه پیش صحبتهای آقای هاشمی رو از اخبار14 شنیدم. هاشمی یکی دو هفته ایه که مواضع جدیدی گرفته، مشکوک به نظر می رسه اما ما سعی میکنیم در ظاهر خوشبین باشیم.