سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گفتگوی رو در رو...


محرم

 دیگر تمام شد! حالا باید دوباره بنشینیم و روزها را شماره کنیم تا کی بشود یازده ماه دیگر بگذرد و دوباره محرمش بیاید. تاکی بشود دوباره حال و هوایمان محرمی بشود و شور حسینی را همه جا ببینیم. پارسال تذکره کربلایم را توی همین روزهای محرم گرفته بودم ولی امسال؟ بعید می دانم، هرچند به کرم ارباب حسین علیه السلام اعتقاد دارم و میدانم که اگر بخواهد دل سوخته و نسوخته مرا هم می خرد و دعوتم میکند. 

الان مدتیست خواب کربلا میبینم، رویای صادقه و این حرفها نیست که مرا چه به این رویاهای صادقه اما همین که توی خواب خوشحال میشوم که آنجا هستم،هرچند که میدانم خوابم، برایم دلخوشیست.

ما البته این طور نیست که فقط یک ماه عزادار حسین علیه السلام باشیم، ما همه سالمان، حتی روز عیدمان هم تا بشنویم "حسین" اشکمان می چکد به برکت دل سوخته ای که خودش بهمان داده است.

پ.ن:راستی چند روز دیگر دختر کوچکش از غم بابا دق میکند و به دیدار بابا می رود. آخر سه ساله را چه به غصه خوردن؟آخر سه ساله را چه به خم شدن کمرش؟