سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گفتگوی رو در رو...

بخاطر اینکه یک سری افراد فاقد شعور و اخلاق توی کامنت دونی بنده نظرهایی میگذاشتند که نشان دهنده ی شعور بیش از حد و درک بالای اونها بود
و همچنین نماینده ی یه قشر فرهیخته ای از طرفداران آقای موسوی بودند که با کامنتهاشون به من فهموندند که واقعا چرا آقای موسوی رای نیاورد( بخاطر همین بیشعوری این افراد) و از همه مهمتر اینکه من هر توهینی به خودم رو میتونم قبول کنم اما با توهین به رهبرم که جانم فدایشان باد، هیچ رقمه کنار نمیام؛ تمام نظرها بصورت پیش فرض خصوصیه و هرکدوم رو که دلم خواست عمومی میکنم.
 خوانندگان عزیز آزادند که هر برداشتی دلشون میخواد ازین حرفهای من بکنند از بی جنبه بودن و طرفدار دیکتاتوری بودن تا متعصب بودن و به قول میرحسین(کسی که برام کامنت میذاره) مشکل جنسی داشتن.



  خیلی خوبه. بسیار عالیه. همه تو این انتخابات خودشون رو نشون دادن. منظورم ابدا افراد سیاسی نیس. این پست یک پست خانوادگیه، یه جور درددل، یه جور شکایت نگفته. با توام دختر دایی عزیزم. با شماهام برخی از  دوستان چندین و چند ساله ام، با شماهام برخی از فامیلهای عزیز شماها که خودتون رو روشنفکر و پیرو دموکراسی و طرفدار کاندیدای با اخلاق میدونین. انتخابات تموم شد. به راست و دروغ رای کاندیدای منتخب کاری ندارم. به این شلوغیها و اعتراضات کاری ندارم. فقط میخوام ازتون بخوام حالا که دیگه یه کمی از جو اومدین بیرون، خوب به رفتارهای دو هفته پیشتون دقت کنین، دختردایی عزیز من شما که با اون پیامک پر از مهرتون منو مورد لطف قرار دادید، مطمئن باشید که هیچوقت فراموش نخواهم کرد که یکشب اینطوری دل منو شکستید، اون پیام نصفه و نیمه ات به دستم رسید و هنوز توی اینباکس گوشیمه. خدا رو شکر که همون شب مخابرات پیامکها رو قطع کرد وگرنه معلوم نبود دیگه چه جوری میخوای تمام حرمتهای فامیلی و کوچیکتر بزرگتری رو بشکنی فقط بخاطر اینکه من بخشی از سخنان رهبری رو درباره احمدی نژاد برات فرستادم. خدا رو شکر که تو اون سر ایرانی و من این سر و به این زودیها نمیبینمت. دعا میکنم که تا اون موقع که احتمالا عروسی پسرخاله من و پسرعمه توئه، همه چیز از یادم رفته باشه.
فامیلهای عزیزمون چطور؟ شماها که تا یه چیزی میگفتن بقیه، اعصاب معصابتون به هم میریخت؟ شماها در  چه حالید اینروزها؟ مطمئنا اونهاییتون که حرف آقا براتون مهم بوده تاحالا کوتاه اومدین اما بقیه چی؟
 و دوستانم، دوستان عزیزم، خیلی وقت بود یاد گرفته بودم در مدرسه و در جمع دوستان حرف سیاسی نزنم چون من تنها بودم، چون شماها همتون توی خونتون ماهواره داشتین و تلویزون ایران دروغگو بود و رادیو فردا و بی بی سی تنها منابع موثق خبری بودند، چون من به اصطلاح حزب اللهی بودم، توی دانشگاه هم همینطور بود فرقی نداشت. و انتخابات دوباره راهی باز کرد برای اینجور صحبتها و چه بد راهی بود چون خیلی چیزها این وسط فراموش شد و...
 و من بالاخره تصمیمم رو گرفتم که نظرم رو در باره اونچه بهش اعتقاد دارم بگم و گفتم. اینطور شد که دوستیها به اواخر راه خودش نزدیک شد.

 پ.ن.: دختردایی من و سایر فامیلها هیچوقت اینها رو نخواهند خوند. چون آدرس منو بلد نیستن. هرکس این آدرسو بهشون بده به من لطف کرده.

نظر

   گزیده‌ای از فرمایشات بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره) درباره تمکین
مسئولان ، احزاب و گروه‌ها به قانون و فصل‌الخطاب بودن قانون اساسی و شورای نگهبان
:
* من باز به همه این آقایانی که می‌خواهند نطق کنند و اعلامیه
بدهند و نمی‌دانم نامه سرگشاده بفرستند و ازاین مزخرفات، به همه اینها اعلام می‌کنم
که برگردید به اسلام، برگردید به قانون ، برگردید به قرآن کریم ،‌ بهانه درست نکنید
که اسباب این بشود که شما همه به انزوا کشیده بشوید. من به بسیاری از شما علاقه
دارم و میل دارم که همه به قانون عمل کنند و همه در جای خود باشند و چنانچه این‌طور
نباشد،‌ مسئله طور دیگر خواهد شد. (صحیفه امام جلد 14 صفحه 415)

*نمی‌شود
از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط می‌کنی قانون را قبول نداری!قانون
تو را قبول ندارد نباید از مردم پذیرفت، از کسی پذیرفت ، ما شورای نگهبان را قبول
نداریم. نمی‌توانی قبول نداشته باشی. مردم رای دادن به اینها ، مردم 16 میلیون
تقریبا یا یک قدری بیشتر رای دادن به قانون اساسی. مردم که به قانون اساسی رای
دادند منتظرند که قانون اساسی اجرا بشود؛ هر کس از هرجا صبح بلند می‌شود بگوید من
شورای نگهبان را قبول ندارم ،‌ من قانون اساسی را قبول ندارم ،‌من مجلس را قبول
ندارم ، من رئیس‌جمهور را قبول ندارم ، من دولت را قبول ندارم. نه ! همه باید مقید
به این باشید که قانون را بپذیرید ،‌ ولو برخلاف رای شما باشد. باید بپذیرید، برای
این‌که میزان اکثریت است ؛ و تشخیص شورای نگهبان که این مخالف قانون نیست و مخالف
اسلام هم نیست ، میزان است که همه باید بپذیریم.
(صحیفه امام جلد 14 صفحه 378)

* اگر یک جایی عمل به قانون شد و یک گروهی در خیابان‌ها برضد این عمل
بخواهند عرض اندام کنند،‌ این همان معنای دیکتاتوری است که مکرر گفته‌ام قدم به قدم
پیش می‌رود،‌ این همان دیکتاتوری است که به هیتلر مبدل می‌شود انسان،‌این همان
دیکتاتوری است که به استالین انسان را مبدل می‌کند. اگر قانون در یک کشوری عمل نشود
، کسانی که می‌خواهند قانون را بشکنند اینها دیکتاتورانی هستند که به صورت اسلامی
پیش آمده‌اند یا به صورت آزادی و امثال این حرفها. اگر همه این آقایان که ادعای این
را می‌کنند که ما طرفدار قوانین هستیم ، این‌ها با هم بنشینند و قانون را باز کنند
و تکلیف را از روی قانون همه شان معین کنند و بعد هم ملتزم باشند که اگر قانون
برخلاف رای من هم بود من خاضع‌ ام ، اگر بر وفاق هم بود من خاضع‌ام ،دیگر دعوایی
پیش نمی‌آید؛ هیاهو پیش نمی‌آید.
(صحیفه امام جلد 14 صفحه 415)

* قانون
معنایش این است که{ همه} چیزها {را} به حسب قانون اسلامی ، به حسب قانون کشوری که
منطبق با قوانین اسلام است ، همه را ،‌وظیفه‌اشان را قانون معین کرده‌. بعد از این
که قانون وظیفه را معین کرد ، هر کس بخواهد که برخلاف او عمل بکند، این یک
دیکتاتوری است که حالا به صورت مظلومانه پیش آمده است و بعد به صورت قاهرانه پیش
خواهد آمد و بعد این کشور را به تباهی خواهد کشید و این کشور وقتی به تباهی کشیده
شد و این مردم متفرق و مختلف با هم شدند ، این همان وظیفه ای است که برای ابرقدرتها
باید انجام بدهد این آدم انجام داده،‌ ولو خودش نمی فهمد، اگر بفهمد که دیگر مصیبت
بالاتر است،‌لکن خودشان ملتفت نیستند.
(صحیفه امام جلد 14 صفحه 415)

 پ.ن.: میبینید انگار امام همین روزها این حرفها را زده اند، تازه تازه، داغ داغ.
 راستی اینها رو از فارس نیوز کپی کردم اینجا.