سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گفتگوی رو در رو...

نظر

 این شبها توی عید تنها سریالی که ما میبینیم سریال "پایتخت" است. سریال واقعا جالبیه. به نظر من که فقط سریال کمدی نیست چون توش   مثل این کمدی هایی که از شبکه های دیگر پخش میشه پر از لودگی و بازی های کلامی و حرفهای زشت نیست که بیننده را بخندونه بلکه بیشتر موقعیتهای طنز به وجود میاد و کمدی موقعیته که درکنار اون گاهی به معنای واقعی طنز هم وجود داره و اون تلخی ماجراهای پیش اومده برای این خانواده است  موسیقی تیتراژ فیلم هم نشون دهنده همین تلخی هاست غریبی و دربه دری و بی پولی توی شهری که با هزار امید و آرزو به اونجا اومدن و برخلاف خیلی از مهاجران دیگه با هدف اومدند. مرد خانواده به خاطر مهارتی که داره تمام کارش توی تهرانه و زن خانواده دانشگاه قبول شده و اونه حتی به اجاره نشینی نیومدن بلکه خونه خریده اند اما گیر برخی ازین پولدارهای خدانشناس افتادند و حالا غریبی و بی پولی و دربه دری نصیبشون شده است.

این سریال هم مثل هر سریال دیگه ای که ساخته میشه صدای بعضی ها را درآورده. بعضی از مازندرانی ها به لهجه بازیگران ایراد گرفته اند و ازین سریال فقط تمسخر لهجه دیده اند و تمسخر شهرستانی ها. البته تمسخر شهرستانی ها که کلا کار صداوسیما و پایتخت نشینهاست  فقط در این مورد یک جای شکر وجود داره که باز نمونه زن شهرستانی این سریال چادر بر سر نداره. البته این هم شاید بخاطر اینه که او دانشگاه تهران قبول شده و مثل سایر شهرستانی های فیلمهای دیگر کلفت نیست..

اما درست نیست که هر سریالی که ساخته میشه صدای یک قشری دربیاد که ای به ما برخورد و فلان شد و مسخره مان کردند. چطور این همه سریال های شمالی تلویزیون پخش می کنه و به خورد بقیه اقشار مملکت میده اینها هیچی نمی گویند اما تا لهجه شون توی یک سریال طنز استفاده میشه بهشون بر می خوره؟(مثل اینه که ما به سازندگان سریال طلا و مس اعتراض کنیم که چرا به جای لهجه نیشابوری توی فیلمتون لهجه مشهدی نشون دادین و هی گفتین نیشابوری نیشابوری! ما این کارها را نمی کنیم فقط ازون فیلم لذت می بریم ؛درضمن لهجه نیشابوری چدسال پیش توی سریال خودروی تهران11 استفاده شده بود به طرز فجیعی و میخواست یک شهرستانی رو که به تهران اومده نشون بده اما ما اون موقع هم اعتراضی نکردیم. حالا البته خیلی ها در حمایت از اعتراضشون به سریال پایتخت گیر میدن به محسن تنابنده که توی جشنواره فجر چی گفته و چی کار کرده، که دلیلی برای اثبات حقانیت اعتراضشون نیست .گرچه تنابنده همه اون کارها رو کرده و ما هم بهش معترضیم.اما انگار سیاستهای وزیر فرهنگ و ارشاد هرچه بیشتر رو دادن به  ضد انقلابهایی است که دارن نون همین انقلاب رو می خورن نمونه اش شاهکارهای جشنواره فجری که گذشت.).

بگذریم ،بعد از همه اینها این سریال نقاط قوت خیلی زیادی داره. یکیش وحدت و احترامی که بین اعضای خانواده وجود داره و هچنین غیرت مندیشون. اینکه توی هیچ لحظه ای، حتی توی اوج مشکلاتشون پشت همدیگر را خالی نمی کنند، از دست هم ناراحتند اما احترام همدیگر را دارند، به غیرتشون بر می خورد اگر کسی به خانوادشون چپ نگاه کنه یا تند صحبت کنه، چیزی که متاسفانه این روزها دیگر توی فیلمها و سریالها دیده نمیشه. چیز دیگری که توی این سریال توجه من را جلب کرد این بود که توی همون قسمت اول که این خانواده می خواستند به تهران برن، بابا پنجعلی سر راهشون ایستاده بود و او را هم با خودشون بردند، بدون اینکه زن خانواده یک کلمه شکایت یا اظهار ناراحتی کنه که پیرمردی با اون اوضاع و احوال که همش باید مراقبش بود قراره بیاد و با اونها زندگی کنه . درصورتی که توی همین سریال دیدیم بچه های پیرمرد پولداری را که آنقدر از پدرشون بی خبر بودند که حتی مرگش را هم نفهمیده بودند.

خدا را شکر بعد از مدتها سریال طنزی دیدم که نکات آموزنده زیای داشت ومثل باقی طنزهای صداوسیما سعی نکرده بود با تمسخر هرچیزی مردم را بخنداند.