شاید این ضرب المثل یا اصطلاح رادرست استفاده نکرده باشم اما تا جایی که من فهمیده ام منظور اینست که طرف خودش یک کاری انجام می دهد و خودش هم به به و چه چه می گوید. اگر همین باشد می توانم بگویم "مرد هنرمند" اینجا استعاره ایست از آقای ضرغامی! اما "خود خندی" به چی بر می گردد؟ بدون توضیح می شود گفت، برنامه گلخانه و "خودگویی" هم اگر بطور مصداقی بخواهیم، در حال حاضر سریال ساختمان پزشکان اولین چیزیست که به ذهن بنده می رسد.
اگر برنامه گلخانه را این چندروز دیده باشید، متوجه شده اید که شامل بخش های بسیار زیبا و پرمحتواییست مثل: صحبتهای مجری درباره سریال زیبا و موفق و پربیننده ی ساختما....، دعوت از بازیگران و عوامل ساختم... که به بحث درمورد بیان خاطرات زیبایی که از دوران ضبط دارند و صفا و صمیمیت و گل و بلبل بودن همه عوامل می پردازند و اینکه "اساسا" عامل موفقیت(!) سریال همدلی و مهربانی و اینجور چیزهای بچه ها بوده است! پخش پشت صحنه، پخش صدای یکی از بینندگان به صورت زنده که از سریال و عوامل آن علی الخصوص مهمان حاضر در برنامه تشکر و تعریف می کند، نمایش بازتاب های سریال در جراید(روزنامه جام جم) که مصاحبه ها و مقاله هاییست با بازیگران و یا درباب نوع جدید طنز و کار محیرالعقول آقایان صحت و قاسمخانی! و بعد بازهم تعریف های مجری و پرسشهای او درباره ی دلیل موفقیت این سریال!
احساس می کنم همانطور که تلویزیون موجودی شیئی است که فقط پخش میکند و حرف می زند و قدرت دیدن یا شنیدن ندارد، مسئولین سازمانش هم دستی روی چشم و دستی روی گوش دارند؛ و زمانی این دستها را بر می دارند که حرفی درباب تعریف و تمجید از آنها گفته شود وگرنه انتقاد برای آنها معنی ندارد.
***
از بس حالم از برنامه های ، یعنی اکثر برنامه های تلویزیون به هم می خورد چندوقتیست نقدهایی که توی وب درباره اش می نویسند را هم نمی خوانم چون به نظرم کارش از این حرفها گذشته، اما خداییش این برنامه گلخانه کاری کرد که اصلا نمی تونستم ساکت بنشینم و هیچی نگم.