سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گفتگوی رو در رو...

نظر

 ای خداااااا! دارم دیوونه میشم!

همه راهی شدن،  تلفن می زنن داریم میریم کربلا اگه خدا بخواد. sms میاد نائب الزیاره ایم تو حرم امام حسین(ع) ، خبر میرسه دارن از کربلا بر می گردن، می آی تو نت، میخوای حواستو پرت کنی، میبینی بروبچ همه دارن حلالیت می طلبن از بقیه، کجا، کربلا اگه خدا بخواد!

 پس من چی؟

از بس همه دارن این روزا میرن، یک لحظه هم به مراحل رفتن و ثبت نام و پول فکر نمیکنم، آخه وقتی این همه آدم دارن میرن کربلا، مگه میشه مشکل این چیزا باشه؟ مشکل یه چیز دیگه اس، گیر کار من یه جای دیگه است.

 تقصیر این دل صاب مرده ی منه، معلوم نیس چیکار کرده که داره همه ی درا به روش بسته میشه! نمیدونم، شاید هم بدونم چیکار کرده، اما یعنی اوضاع من بین این همه آدم از همه خرابتره؟ اصلا اگه قرار باشه فقط اون خوب خوبا برن، آدم به مرام امام حسین(ع) و معرفت آقا ابوالفضل باید شک کنه، مگه نه؟

هوایی شدم! شاید هم این هوا از همون هواهایی باشه که هرچندوقت یه بار میاد سراغم، واسه همینه که راه به جایی نمی برم، اما آخه من که میدونم این یکی جنسش با همه فرق داره! خودش هم میدونه، خود خدا هم میدونه.

چه میدونم، فعلا که باید بسوزیم و ...