برای مادرانه هایم یک وبلاگ جدا درست کرده بودم، الان هرچی فکر میکنم میبینم نمیدانم چرا چنین کاری کردم؟ شاید به نظرم شخصیت مادرانگی ام با شخصیتی که توی این وبلاگ گفتگوی رودررو چیزی مینویسد متفاوت بوده! حتما آن موقع هر دلیلی که داشته ام برای خودم موجه بوده که چنین کاری کرده ام.
اما حالا به این نتیجه رسیده ام که مادر بودنم از سوده بودنم جدا نیست، مادری هم یک جزء از شخصیت من است که یک سال و یازده ماه علنا و نه ماه قبل از آن هم در خفا به من اضافه شده است. تصمیم گرفته ام هردو وبلاگم را یکی کنم چون ویژگی های شخصیتی و مسئولیتهایم از من جدا نیستند.
اسم وبلاگ مادرانه ام را گذاشته بودم از مادری از عشق. حالا از این به بعد همان را میکنم تیتر مطالب مادرانه ام.