I just feel strange!
احساس بیگانگی می کنم، با همه چیز، با خودم، با خانواده ام، دوستانم، همه و همه انگار که با من غریبه اند یا بهتر بگم من با آنها غریبه ام. حس می کنم که به جمع آنها هیچ وابستگی و ارتباطی ندارم. حس می کنم این تنها به واسطه ی سنتها و رسوم است که با آنها هستم و گرنه هیچ راهی بین من و آنها نیست. کارهایشان، حرفهایشان و احساساتشان نسبت به همدیگر برایم عجیب و گاهی جالبه اما خود من؟ گاهی اعمال آنها را تکرار می کنم چون باید چنین کنم و درین لحظه هاست که میفهمم حتی خود من هم با من واقعی ام غریبه است.
احساسات گنگی این روزها دور و برم را گرفته.احساساتی که درکشان نمی کنم که چه می گویند و چه می خواهند...مثبت نیستند اما منفی هم...نمی دانم شاید هم باشند.
Just try to get rid of them!