سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گفتگوی رو در رو...

نظر

 

   

  __ دانشگاه خوب و بد تا دوماه دیگه تعطیله و من خوشحالم اگرچه این یک شادی نسبی و موقتیه و گهگاه با دیدن نمره ها یی که اعلام میشن کمی ناراحت میشم .

 __ این روزها روزهای انتظاره؛ منتظر بودن برای به پایان رسیدن انتظار و دیداردوباره و این بار در کنار هم بودن نه برای دو سه روز یا یک هفته بلکه برای بیش از دو ماه و من لحظه شمار این روزها هستم.

__اگر حس نوشتن نداشته باشی یا اینکه به لحظه ی لبریز شدن احساساتت نرسیده باشی نمی تونی بنویسی حتی اگه خودکشی هم بکنی نمیشه...

 __این روزها گیج گیجم ...ناباورانه ازینکه امتحانات و دانشگاه و همه ی اون روزهای سخت و همه ی اون گریه های شبانه که دلیلشون فقط دلتنگی نبود و همه ی چیزهای بد دیگه تموم شده، ناباورانه دور خودم می چرخم و نمیدونم چه بکنم...

__حالا آمده ام که اینجا بنویسم اما چه چیزی؟ فعلا تنها حسم فقط ناباوری...گیجی و انتظارست.